چه آسان تماشاگر سبقت ثانیه ها ییم و به عبورشان می خندیم چه آسان لحظه ها را به کام هم تلخ میکنیم
و چه ارزان می فروشیم لذت با هم بودن را و چه زود دیر میشود و نمیدانیم که فردا می آید شاید ما نباشیم
و سلام یادمان باشد بخشش را بخش کنیم و محبت را پخش میکنیم و غضب پریشانی ایست
نهایتش پشیمانی ایست شکیبایی بر هر دوایی دواست هر چه بضاعتمان کمتر قضاوتمان بیشتر است
با خویشتنداری خویشاوندی کنیم به خشم چشم نگوییم سوء تفاهم تیر خطایی ایست که از گمان
رها میشود انسان خوشرو گل خوشبو است دوست داشتن را دوست بداریم
از تنفر متنفر باشیم به مهربانی نهر بورزیم با آشتی آشتی کنیم و از جدایی جدا باشیم
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق,
|